موکب باشکوه رنگین و آهنگین نوروزی در راه است. زمستان سپند و سازنده و زاینده در بطن خود، این شادی آور شکوهمند را پرورش میدهد. آسمان با بارش باران و برف، نعمت حیا تبخش آب را بر مهد و مهاد زمین ارزانی م یدارد. زمین، این زیستکره حیاتی و گهواره انسان و دیگر هستیوران، در تدارک زمینه ظهور حیاتی تازه است. طبیعت رنگ و آهنگی نو و شاد یبخش ب هخود م یگیرد. قومی هوشمند و ذوقمند و نوطلب و دیرپا این تغییر و تحول و نوشدن را درمییابد و شادمانه به استقبال و پذیرش آن میرود و آن را جشن م یگیرد. قوم ایرانی میخواهد هماهنگ و همرنگ با طبیعت، عمر و زندگی خود را تنوع و تازگی ببخشد. او عهد و پیمانی نو با زندگی میبندد و تجدید حیات میکند. هزاران سال است که ایرانیان «نوروز » را جشن میگیرند. عمر و دوام «نوروز » به درازا و دوام عمر ایران است و هیچ نیرو و عاملی قادر به حذف آن نیست. «نوروز »، روزی نوساز و نوآور است و این رسالت و ماموریت را از طبیعت و خلقت میگیرد. درباره «نوروز »، عالمان و شاعران و ادیبان ما سخن بسیار گفت هاند. علامه عل یاکبر دهخدا، در لغ تنامه سترگ خود )شاهنامه واژگان ایرانی( درباره واژه «نوروز » و ریش ههای دیرین و تاریخی آن م یگوید:
«نوروز، روز نخست فروردین ماه و در آغاز بهار برگزار م یشود. ایرانیان باستان، این روز را، نوروز عامه )یا کوچک( و روز ششم فروردین را نوروز خاصه )یا نوروز بزرگ( م ینامیدند. » «جشن نوروز یا عید نوروز یا جشن فروردین یا جشن بهار، بزرگترین جشن ملی ایرانیان است .
در دوره ساسانیان، موسم این جشن تغییر کرد ولی در دوره سلجوقیان به فرمان سلطان جلا لالدین ملکشاه سلجوقی تقویم جلالی ساماندهی شد و جشن نوروز در آغاز بهار تثبیت شد. بدین ترتیب سال جلالی نزدی کترین سالهای جهان است به سال خورشیدی حقیقی که 365 روز و 5 ساعت و 48 دقیقه و 46 ثانیه م یباشد. ب ههرصورت، نوروز یا فروردگان )فروردیان( در پایان سال یا آغاز سال جدید برگزار م یشد و آن را روز شادی بزرگان نیز میگفت هاند )بُندهش(. جشن نوروز را به جمشید، پادشاه افسان های ایران نیز نسبت داد هاند. م یگویند در این روز، جمشید، نیشکر را شکست و از آن خورد. از این پس در روز
نوروز، خوردن شکر رسم شده است. آنها از شکر شیرین یها ساختند که هنوز هم این رسم ادامه دارد. خوردن شیر و پنیر تازه نیز در این روز در دورانهای پسین به این رسم افزوده شده است.
فردوسی که در تنظیم و ساماندهی شاهنامه از کتاب خدای نامک و دیگر اسناد و کتابهای دیرین بهره گرفته است، در این باره میگوید:
به جمشید بر گوهر افشاندند
مر آن روز را روز نو خواندند
بزرگان به شادی بیاراستند
می و جام و رامشگران خواستند
چنین روز فرخ از آن روزگار
بمانده از آن خسروان یادگار
این جشن در دورا نهای پسین تاریخ ایران نیز تداوم داشته و با شکوهمندی برگزار م یشده است. متاسفانه در دوران خلیفگان عرب، مدتی توجه و اعتنایی به نوروز نداشتند و عمق پربرکت و ابعاد نوسازانه آنرا درنم ییافتند یا نم یخواستند که دریابند! ولی ایرانیان هوشمند و شاد یگرا همچنان
به برگزاری آن علاقمند و پا یبند م یبودند و هستند. ب ههمین جهت، بن یامیه )امویان( با برگزاری نوروز از راه دریافت هدی ههای نوروزی تمایل پیدا کردند و از ایرانیان خواستند که در این روز به خلیفه هدیه بدهند )تمدن اسامی، جرجی زیدان، ج 2(.
با ظهور ابومسلم )بهزادان فریدنی( معروف به خراسانی و استقرار خلافت عباسی، ب هعلت نفوذ خاندان برمکی )ایرانی( و دیگر وزرای ارجمند ایرانی و تشکیل سلسل ههای ایرانی طاهریان و صفاریان، بار دیگر جش نهای نوروز رواج و رونقی تازه یافت که تا زمان ما همچنان شکوهمندانه ادامه دارد. علت این تداوم و بقای «جشن نوروز » را میباید در ضمیر و وجدان تاریخی و روانشناسی )ژن کهن پدر( ایرانیان جستجو کرد. به قول روانشناس بزرگ، کارل گوستاو یونگ، ویژگیهای قومی و نیاکانی برای همیشه در ضمیر انسانها باقی میماند. این نظر، مورد پذیرش و تایید دانشمندان علم ژنتیک نیز قرار گرفته و به اثبات رسیده است. بی جهت نیست که حافظ جاودانه ما میگوید:
«آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست »
در این راه و راستا، شاعران ما در وصف بزرگی و زیبایی و ارجمندی «نوروز ،» شعرهای جالب و ارزشمندی سروده اند که چند نمونه از آنها را در اینجا نقل میکنیم:
چو خورشید بر زد سر از پشت زاغ
جهان شد از او همچو نوروز باغ
فردوسی
نوروز بزرگ آمد، آرایش عالم،
میراث به نزدیک ملوک عجم از جم
عنصری
آمدت نوروز و آمد جشن نوروزی فراز
کامکارا، کار گیتی تازه از سر گیر باز
منوچهری
بر چهره گل، نسیم نوروز خوش است
در صحن چمن روی د لافروز خوش است
خیام
جمالش باد دایم مجلس افروز
شبش مواج باد و روز نوروز
نظامی
آدمی نیست که عاشق نشود فصل بهار،
هر گیاهی که به نوروز نجنبد حطب است
سعدی
گستره جشن نوروز:
جشن نوروز به دلیل دیرینگی و زیبایی و جایگاه طبیعی و تاریخی خود، در میان مردم کشورهای متعددی، هر سال باشکوه و شادی تمام برگزار میشود. کشورها و مردمی که نوروز را جشن میگیرند عبارتند از: ایران، تاجیکستان، افغانستان، آذربایجان )آران(، ازبکستان و ... بدی نسان، جمعیتی بالغ بر چند صد میلیون تن، نوروز را به عنوان جشن ملی خود برگزار میکنند و پاس میدارند. به دلیل همین گستردگی برگزاری «نوروز » به عنوان جشن ملی، سازمان جهانی یونسکو، نوروز را به عنوان یک «جشن جهانی » به رسمیت شناخته است.
نوروز، عامل پیوند و مایه پیمان اتحاد:
با توجه به گستردگی فرهنگ نوروزی، این جشن مشترک میتواند به عنوان بافت پیوندی یا عامل پیوندگر فرهنگی کشورهای برگزارکننده آن، زمینه تشکیل یک اتحادیه اقتصادی را به عنوان «اتحاد نوروزستان » یا «اتحادیه کشورهای نوروزی » فراهم سازد. 9 8 فطرت و فرگوهر انسانی نشان میدهد که ناسیونالیسم یا فرهنگ ملی و خویشتن دوستی ) )Ego نیرومندترین عامل قالبگیری جامعه است. به همین جهت تمام ادیان و مکتب های فکری زیر تاثیر این نیروی ذاتی در هر کشوری به شکلی متناسب با این نیروی ذاتی و محوری آشکار شده اند. پیدایش انواع مذهبها در یک دین، نمونه ای بارز است
نوروزتان پیروز و فرهنگ نوروزیتان گسترده تر و استوارتر باد. با آرزوی سلامت همگانی و شادمانی ژرف و گسترده در سال نو