رنگ همه چیز است وقتی می گوییم همه چیز , یعنی بدون رنگ نمی توان چیزی را تصور کرد.دنیا بدون رنگ , دنیای مرده و خاکستری است.رنگ در معماری و شهرسازی جایگاه ویژه ای دارد.امروزه در بسیاری از کشورهای بزرگ به کارگیری مناسب رنگ به عنوان مظهری از پیوند بین انسان و محیط , ساده ترین و موثرترین عامل در جهت سرزندگی مورد استفاده قرار گرفته است.رنگ شهر را در نمای ساختمان ها , کفسازی , مبلمان شهری , فضاهای سبز , وسایل نقلیه و حتی افرادی که در طول روز در شهر رفت و آمد دارند می توانیم ببینیم. رنگ علاوه بر اینکه بیان احساسات ماست بیان احساس شهر نیز هست , رنگ ها می توانند زندگی شهری را شاد و سرزنده یا غمگین و سرد نشان دهند.همچنین به کارگیری رنگ های مناسب باعث برجسته کردن زیبایی های شهر یا در جایی باعث پنهان کردن عیوب طراحی می شود.با این توصیف در این مقاله سعی داریم تا ضمن بیان تاریخچه و خواص رنگ ها به بحث روانشناسی رنگ و کاربرد آن در شهر بپردازیم و در نهایت شهر را به سمت و سوی راهکار "طرح جامع رنگ در شهر " با توجه به اقلیم و فرهنگ , سوق دهیم.
اصولا در شهرهای امروز توجه به مقوله رنگ و تاثیرات فضای آن بر ساکنان شهری کمتر مورد توجه قرار می گیرد, ما می توانیم بر اساس یک تفکر سازمان یافته در ساختار شهرهای امروز , از مقیاس خرد (دکوراسیون داخلی و نماهای بیرونی ) تا مقیاس کلان , در حد شهرهای فعلی , در ایجاد تمرکز ذهنی و افزایش احساس آرامش در قالب محیط موثرتر عمل کنیم در این مقاله به بررسی اصول و عوامل روانی رنگ ها به صورت کاربردی در یک چهارچوب فضایی نگریسته شده است.و سعی شده ضمن آشنایی با مفاهیم اولیه رنگ , به ارتباط آن با انسان و شهر پرداخته شود.
2- تاریخچه رنگ :
یکی از نخستین آثار ثبت شده از نیروی جادویی رنگ ها را می توان در غارهای لاسکاس و آلتی مارا مشاهده کرد. نقاشان این تصاویر , نقاشی های خود را با دست ترسیم نموده و با استفاده از ساده ترین رنگ های طبیعی همچون سنگ تراورتن وآهن قرمز و زرو و منگنز و گل سیاه که در کف غارها در دسترس بود.تنوع قاب ملاحظه ای از رنگ ها را در هنر خود بکار گیرند.
انسان های ماقبل تاریخ با مشاهده دگرگونی رنگ های طبیعت خیلی زود به اهمیت رنگ ها پی بردند.کشیدن تصاویر در غارها , در میان جوامع قبیله ای , جایش را به خودآرایی بر سطح بدن داد.اعضا هر قبیله تمام سطح بدنشان را مطابق با طرح خاصی رنگ آمیزی می کردند تا موقعیت خاص خود را در جامعه نشان دهند.رنگ بدن و شیوه خودآرایی نشان هویت و تعلق هر فرد به جامعه ای خاص بود و در عین حال موقعیت او را در میان سایر اعضا تعیین می کرد و درست به مشابه مدل های خاص لباس (لباس های متحدالشکل افراد پلیس و پزشکان و غیره ) عمل می کردند.
فیزیولوژی رنگ :
آزمایش هایی را که در آن افراد را وادار به تفکر درباره جنبه روانی رنگ قرمز سیر در زمان هایی با طول مدت متفاوت کرده اند نشان می دهد که این رنگ سیستم عصبی را تحریک می کند. یعنی فشار خون را بالا می برد و تنفس و ضربان قلب را سریع تر می کند.لذا رنگ قرمز از لحاظ تاثیری که بر سیستم عصبی و خصوصا شاخه سمپاتیک سیستم خودکار عصبی دارد, یک عامل محرک به شمار می آید.از سوی دیگر آزمایش های مشابهی که در مورد رنگ آبی سیر صورت گرفته است , نتایج معکوسی را به دست داده اند, یعنی فشار خون پایین آمده و از سرعت تنفس و ضربان قلب کاسته می شود.
رنگ آبی مایل به تیره (سرمه ای ) تاثیری آرامبخش دارد و اصولا در شاخه پاراسمپاتیک سیستم عصبی خودکار عمل می کند.شبکه های پیچیده اعصاب و رشته های عصبی را که توسط آن ها بدن انسان و تمام اندام های آن کنترل می شود , می توان تحت دو عنوان اصلی گنجاند که عبارتند از سیستم اعصاب مرکزی و سیستم اعصاب خودکار , سیستم اعصاب مرکزی را می توان , با دقت کافی اندامی دانست که وظایف فیزیکی و حسی را در آستانه آگاهی و یا در بالای آن به عهده دارد.از سوی دیگر اصولا وظایف سیستم اعصاب خودکار محدود به وظایفی است که در زیر آستانه آگاهی صورت می گیرد و به همین دلیل است که باید بر یک مبنای مستقل و خودکار عمل نماید.ضربان قلب , بالا و پایین رفتن ریه ها , هضم غذا همگی آن ها در واقع اعمال پیچیده و غیرارادی بدن ما هستند که در شما وظایف سیستم عصبی خودکار قرار دارند.سیستم اعصاب خودکار از دو شاخه مکمل یکدیگر یعنی سیستم اعصاب سمپاتیک و سیستم اعصاب پاراسمپاتیک تشکیل شده است که در مخالفت با یکدیگر عمل می کنند.رشته های عصبی هر دو سیستم مزبور به هر یک از دستگاه های بدن ما می روند که جنبه خودکار دارند.مثلا تعداد ضربان قلب بستگی دارد به تعادل این دو شاخه از سیستم عصبی.مع ذلم بر اثر تاثیرات فیزیک (نظیر کار و تلاش ) یا احساسی و عاطفی سیستم اعصاب سمپاتیک بر سیستم عصبی پاراسمپاتیک غلبه خواهد کردو تعداد ضربان قلب را افزایش می دهد.. به طور کلی در شرایط اضطراب , فعالیت شدید یا ضرورت محض , سیستم اعصاب پاراسمپاتیک تحت الشعاع اعصاب سمپاتیک قرار می گیرد البته به محض اینکه حالت تنش رططرف شد سیستم اعصاب مزبور در شرایط آرامش خاطر شاخه مهمی از سیستم اعصاب خودکار به شمار می آیند.حتی امروزه نیز این ساز و کار کاملا شناخته شده است که چرا واقعا رنگ دیده می شودو به عنوان رنگ شناخته می شود.وقتی این پرسش ساده بیان می شود" چگونه ما رنگ را می بینیم؟"پاسخ هایی با عقاید مختلف بیان می شودو حتی مواردی نیز وجود دارد که این تردید به ما دست می دهد که پرسش مزبور خطاست و یا اینکه بر فرض منطقی نادرست استوار است.با این وصف , به نظر می رسد که (نظریه تضاد) هرینگ فیزیولوژیست کاملا با آنچه به راستی در استفاده از آزمایش رنگ مشاهده می شود انطباق دارد.
تئوری اکسپرسیون رنگ
مشاهده و فعل و انفعالات بصری , عکس العمل های مغناطیسی , شیمیایی را در چشم به وجود می آورد که همراه با آن ها جریاناتی در قلمرو روانی انسان به وقوع می پیوندد. چنین واکنش هایی که بعد از مشاهده رنگ اتفاق می افتد در قسمت درونی انسان و در روی مناطق روانی تاثیر می گذارد. بنابراین علت عمده تاثیرات عصبی و ذهنی "مشاهده " است.گوته در باب زیبایی شناسی و فعل و انفعالات رنگی , مطالبی گفته که تجزیه و تحلیل دقیق آن ها برای هنرمندان رنگ شناس بسیار با ارزش است. کیست که به اثر عمیق رنگ ها بر روی انسان تردید داشته باشد, خواه آگاهانه و خواه بی خبر
بدون شک رنگ ها اثرات عمیقی در روی سلسله اعصاب و حالات روانی دارد.رنگ آبی تیره دریاها و کوهستان هایی که در فاصله ای دور قرار دارند ما را فریفته خود می سازندو به وجد می آورند.ولی اگر با همان رنگ آبی اطاق را رنگ کنیم , مرموز , بی روح و هراس انگیز خواهد بود. انعکاس رنگ آبی بر روی پوست , آن را رنگ پریده و همچون رنگ مرده در می آورد. در تاریکی شب رنگ نئون های آبی رنگ , بسیار جالب و فریبنده است.این فریبندگی به خاطر زمینه سیاه و تاریک است.و زمانی که با رنگ های قرمز و زرد دست به دست هم دهندروح و جلوه می یابند. رنگ آسمان آفتابی اثری فعال و جان بخشی دارد , در حالیکه رنگ آبی مهتابی با اثری آرام مقاومت را از بین می برد و دلتنگی و رکود را با حالتی آرام بر جای می گذارد , قرمزی چهره دلالت بر خشم , غضب و طغیان , هیجان و تب دارد. اگرچه رنگ های آبی , سبز و یا زرد به صورت خالص نشانی از بیماری ندارند اما همین رنگ ها در صورتیکه به صورت انسان بتابد به آن حالتی بیمارگونه می دهد.
قرمزی آسمان علامت طغیان و هجوم هوای متلاطم و آسمان آبی , سبز و زرد روشن , نوید آرامش و هوای باز را می دهد . روی همین پایه و اساس و تجربیات حاصل از طبیعت , ارائه فرمول های ساده در مورد معانی و محتوی رنگ ها غیر ممکن است.سایه های زرد رنگ , نورهای بنفش , آتشی به رنگ سبز-آبی یخ قرمز –نارنجی , کسپرسیونی از رنگ ها برای ما ایجاد می کند که با تجربیات ما وفق نمی دهد و عالمی دیگر دارد. کسانی که نسبت به رنگ ها حساس ترند و نکته بین هستند قادرند هریک از درجات رنگ مایه ها را به تنهایی و به دقت ببینند و رنگ های هم پایه را در تصویری رنگارنگ بشناسند.بدون آنکه به شی توجه کنند(هم چنانکه درک موسیقی برای کسی که شم موسیقیایی ندارد چندان قابل فهم نیست) پس هر فردی از نظرگاه خود رنگ را می بیند و نسبت به میزان آشنایی و حساسیت خود آن ها ر اارزیابی می کند.به علاوه این صحیح نیست که معیار سنجش و صحت و سقم رنگی را خوش آیند بودن و نا خوش آیندی آن قرار دهیم و آن را معیار معتبر و نافذی بدانیم.اگر پایه و اساس قضاوت را روی تناسب و روابط نسبت های رنگی بگذاریم و مقامت هر رنگ را با در نظر گرفتن رنگ مجاور و با مجموعه رنگ ها قرار دهیم , راه سودمندی در پیش گرفته ایم.
رنگ آبی
آبی رنگ غالب است و در انتهای سرد طیف جای دارد.رنگ آبی سمبل الهام , ایثار , صلح و آرامش است.رنگ آبی بسیار مطلوب برای تعمق , مراقبه و مکان های شفاست.رنگ آبی خالص پر رنگ نشانه اعتقادات ناب مذهبی , آبی رنگ پریده اثیری نشانه ایثار نسبت به آرمانی اصیل و آبی روشن نشانه وفاداری و صداقت می باشد.
زیادی پرتو آبی دلالت بر وجود طبیعتی هنرمندانه و موزون و ادراکات روحی دارد.این رنگ را می توان به عنوان یک حفاظ به کار برد . برای این منظور مجسم کنید که شنل آبی بلندی را که تا پاهایتان را می پوشاند به تن کرده اید و کلاه آن را به سر نهاده و زیپش را سرتاسر کشیده اید.با پوشیدن این شنل خود را در برابر هر نوع اثرات خارجی و انرژی های منفی حفاظت کرده و فقط به آن دسته از انرژی ها اجازه ورود می دهید که خود انتخاب کرده اید.
رنگ آبی خالص , رنگی است که نه نشانی از زرد دارد و نه اثری از رنگ قرمز ,آبی در مقابل قرمز همواره بی تحرک و همواره رنگی است نا شکیبا. از نقطه نظر معنویت , آبی فعال به نظر میآید و قرمز از همان نظر بردبار و بی اراده است. آبی همیشه رو به سردی و قرمز رو به گرمی دارد. آبی همواره متوجه درون است و بههمان اندازه رنگ قرمز با خون الفت دارد.
رنگ آبی با اصاب پیوسته است, اشخاصی که رنگ آبی را ترجیح می دهند, اغلب دارای پوستی رنگ باخته و گردش خون آن ها ضعیف استو دارای اعصابی قوی و محکم هستند.آبی رنگی است پرقدرت در طبیعت و دوران خودنمایی آن فصل زمستان است.زمانی که رشد و نمو طبیعت خاموش و تمام جوانه ها در ظلمت خوابیده اند , رنگ آبی زندگی خود را آغاز می کند و جلوه و شکوه می یابد. رنگ آبی همیشه سایه دار و همواره میل دارد در تاریکی خود نمایی کند.همیشه نامحسوس است و در عین حال اتمسفر شفافی را می نمایاند.
رنگ قرمز:
قرمز رنگی است با کوتاه ترین طول موج که با داشتن حرارت انتهای طیف نماینده آتش می باشد.رنگ قرمز سمبل زندگی , قدرت و نشاط است.وجود رنگ قرمز روشن نشانه سخاوت , بلندپروازی , عاطفه و دلبستگی است.زیادی رنگ قرمز به معنی گرایشات مادی قوی است.قرمز تیره نشان دهنده هیجانات قوی , عشق , پشتکار , نفرت , خشم و غیره است.سایه های ابری تیره از یک رنگ همواره منفی هستند.قهوه ای متمایل به قرمز وجود شهوت و هوسرانی و قرمز کدر وجود حرص , ولع و قساوت را در فرد نشان می دهد.ارغوانی نشانه امیال و دلبستگی های پست و سرخ نماینده لذت جنسی است.
قرمز یکی از دوازده رنگ دایره رنگی است که نه به آبی متمایل است و نه از زردی نشانی دارد. به شدت می درخشد و به آسانی تاریک و خاموش نمی گردد.
قرمز رنگی است بسیار انعطاف پذیر و به حالات مختلفی در می آید.به راحتی می توان آن را با آبی یا زرد ترکیب نمود و استعداد فراوانی برای تغییر مایه های رنگی دارد.قرمز نارنجی رنگ تاریک و متراکم است و حرارت و تابندگی آن , حرارتی درونی و باطنی است. وقتی رنگ قرمز به قرمز نارنجی مبدل می شود, نیرویی آتشین و ملتهب پیدا می کند.رنگ قرمز سمبل حیات و زندگی است.و عامل موثری در سازندگی و تشدید رویش گیاهان بوده و بیان کننده هیجان و شورش است. رنگ قرمز را هم رنگ ستاره مریخ می دانند و علامت جهان متلاطم , جنگ و شیاطین بوده و نشانی تثبیت شده از مبارزه انقلاب و شورش است.قرمز نارنجی , تابشی پر شور از عشق , و قرمز ارغوانی بر عشق روحانی دلالت می کند.در رنگ ارغوانی قدرت روحانی و غیر روحانی (دنیوی ) با هم متحدند . اگر رنگ نارنجی تیره گردد , قرمز را به حالتی ملتهب و آتشین در می آورد و دارای اثر گرما و حرارتی خشک می شود.قرمز در روی سیاه , تضاد ایجاد می کند و به طرف قرمز نارنجی متمایل می شود و حالت شرور و فاتح به خود می گیرد.قرمز نارنجی و قرمز ارغوانی , دو نقطه متقابل به هم بوده , اولی شرور و شیطانی است, دومی پاک و آسمانی است.
رنگ زرد:
زرد سمبل عقل و خرد و رنگ غالب شبکه خورشیدی است.این مرکز انرژی سیستم گوارش را کنترل کرده و از طریق فعالیت زدایشی خود بر کبد و روده ها به تصفیه بدن کمک می کند. زرد , روشن ترین رنگ بین کلیه ته رنگ هاست و زمانی که با رنگ های خاکستری , سیاه , بنفش , مخلوط شود, تمام خصوصیاتش را از دست می دهد . زرد تراکمی است از سفیدی .
به طور کلی رنگ زرد , نشان روشنی و نور است.از نظر مردم عادی "دیدن نور"تحقق واقعیتی است که قبلا پنهان بوده است. وقتی گفته می شود که فلانی (روشن ) است این نشان هوش و آگاهی او است.بنابراین رنگ زرد, روشن ترین رنگ هاست . از لحاظ سمبلیک با فهم و دانایی ارتباط دارد و نشان دانش و معرفت است.
رنگ سبز:
رنگ سبز در میانه طیف و به دور از انتهای گرم و سرد آن قرار دارد.سبز رنگ تعادل , توازن و همدلی است.و رنگ غالب چاکرای قلب می باشد.وجود رنگ های سبز روشن درخشان سمبل صففات نیکو , رنگ سبز کم رنگ نشانه سعادت و موفقیت , سبز معتدل نماینده تطابق و انعطاف پذیری , سبز روشن نشانگر همدلی , سبز تیره نشان دهنده حقه بازی و سبز زیتونی بیانگر خیانت و دورویی است.
زیادی پرتو سبز فردگرایی و استقلال فرد را می رساند. رنگ سبز با دارا بودن خواص ضدعفونی در درمان عفونت ها به کار می رود.رنگ سبز بدن را از سموم پاک کرده , انرژی های مثبت و منفی آن را متعادل می سازد.از طرفی باعث هماهنگی جسم , روح و ذهن می گردد. هنگامیکه این سه بعد از بدن انسان در تعادل و هماهنگی با یکدیگر قرار گیرندکلیت فرد به وقوع می پیوندد. رنگ سبز رنگ دنیای سبزیجات استکه معلول عمل فتوسنتز گیاهان است. وقتی زمین را روشنی فرامیگیرد و ذرات آب و هوا در فضا رها می شوند رنگ سبز به وجود می آید. رنگ سبز نشان دهنده ارضا آرامش و امیدواری است.رنگ سبز آمیزشی است از دانش و ایمان.
وقتی رنگ سبز متمایل به زرد می شود احساس جوانی و نیروی بهاری را بوجود می آورد.در بهار و تابستان که رنگ سبز فراوان است . خوشحالی و لذت بردن از این ایام غیر قابل تصور است. وقتی که رنگ سبز خالص با خاکستری تیره گردد رو به زوال می رود.رنگ سبز زرد در کنار رنگ نارنجی شدیدترین اثر خود را دارد و رنگی فعال می شود.سپس به حالتی معمولی و لطیف مبدل می گردد. تغییر مایههای سبز بسیار فراوان است و هرکدام جلوه و بیانی خاص دارد و می تواند با درجات مختلف خود , تضادهای زیادی به وجود آورد.
رنگ نارنجی:
نارنجی سمبل انرژی است. وجود نارنجی روشن نشانه سلامت و سرزندگی , نارنجی پر رنگ نشانه غرور و نارنجی مات و تیره نشانه کم هوشی است.زیادی رنگ نارنجی , نمایانگر فراوانی نیروی پویایی حیات می باشد.نارنجی مرکب از زرد و قرمز است و در حد وسط این دو رنگ , رنگ نارنجی درخشش و تابندگی فوق العاده ای دارد. از بین رنگ های موجود , رنگ نارنجی دارای درخخش خورشید است . دارای حد اعلای گرما است و زمانی که متمایل به قرمز گردد انرژی فعالی در خود حفظ کرده است.در صورتی که رنگ نارنجی را با سیاه ترکیب کنید ماهیت خود را از دست می دهد و رو به زوال می رود و به صورت قهوه ای خاموش و بی اثر در می آید.ترکیب آن با رنگ سفید نیز باعث تنزل جلوه آن می شود.در صورتی که رنگ قهوه ای به دست آمده از ترکیب رنگ نارنجی و سیاه را با سفید روشن تر می کنیم. رنگ بژ , گرمی به وجود می آید که معمولا در رنگ آمیزی فضاهای داخلی استفاده می شود و رنگی گرم و تابان است.
رنگ بنفش :
بنفش رنگ روحانیت , عزت نفس و وقار است. رنگی مفید برای غالب افرادی که برای افکار , احساسات یا جسم خود ارزش قائل نیستند. این افراد اگر چه می توانند به دیگران عشق بورزند , اما قادر به دوست داشتن خود نیستند . هرگاه چنین حالتی را در بیمار احساس گردد.به او توصیه می شود که به عنوان نخستین کار در صبحگاه و آخرین کار در شب در آیینه نگاه کنند و به تصویر خود بگویید که چقدر دوستش دارید.بیماران غالبا به این توصیه می خندند و در شروع این تمرین , احساس کم رویی می کنند , اما بعدها از موثر بودن آن در شگفت می مانند. بنفش رنگی همبسته با بصیرت و خود برتر است . رنگی الهام بخش که بسیاری از موسیقی دانان , شعرا و نقاشان در این باره اذعان داشته اند که بزرگترین لحظات الهام بخش آنان زمانی به سراغشان آمده که در محاوره پرتو بنفش بوده اند.
بنفش آبی سمبل هرج و مرج , مرگ , ستایش و عظمت است و بنفش آبی رنگ القا کننده تنهایی است.بنفش قرمز سمبل عشقی یزدانی و سلطه روحانی است.و در طبیعت بسیاری گل های بنفش رنگ هستند که در وسط آن ها جوانه ها یا پرچم های زرد رنگی قرار گرفته است و جلوه خاصی دارند. به طور کلی تمام رنگ های روشن , جنبه های مثبت زندگی را نشان می دهند.و نشانه زندگی هستند در حالی که رنگ های تیره و تاریک سمبل های منفی و گرفته اند.
رنگ سیاه :
هر جا که نور و روشنایی نباشد ظلمت و تاریکی است.رنگ سیاه تیره ترین رنگ است و در واقع خود را نفی می کند.نمایشگر ظلم , ماتم , تاریکی , مرگ و انتها است.نمایانگر مرز مطلقی است که در فراسوی آن زندگی متوقف می گردد و لذا بیانگر فکر پوچی و نابودی است . سیاه به معنی نه بوده و نقطه مقابل بله سفید است.سفید به صفحه خالی می ماند که داستان را باید روی آن نوشت ولی سیاه نقطه پایانی است که در فراسوی آن هیچ چیز وجود ندارد. نشانگر ترک علاقه , تسلیم یا انصراف نهایی بوده و از تاثیر قوی بر هر رنگ که در همان گروه قرار گرفته باشد برخوردار است.و خصلت آن رنگ را مورد تاکید و اهمیت قرار می دهد.
رنگ سفید:
جالب است بدانیم که بسیاری از نقاشان سفید و سیاه را رنگ نمی دانند . آنها معتقدند که نور و سیاهی است که این دو را می سازد.و در بسیاری از مکاتب نقاشی این دو در تابلوها در حال جنگ هستند و باید میزان و جای هرکدام در صفحه از قبل معلوم و مشخص گردد. سفیدی و بی آلایشی نشانه پاکی و بی رنگی است. نشانگر معصومیت و صداقت است. رنگی سرد و نشانه برف و یخ است که در انسان احساس دوری , عمق , بعد مسافت , مرگ , بی روحی , پرواز , مرده و روح می کند.رنگی است که با تمام رنگ ها ترکیب می شود و آن ها را ضعیف می کند.در اسلام توصیه های زیادی به پوشیدن لباس سفید و پاکی آن شده است به طوری که رنگ لباس احرام نیز سفید انتخاب شده است تا به هیچ رنگی آلوده نباشد.
روانشناسی رنگ ها:
روانشناسی رنگ مبحث بسیار مهمی است که به وسیله آن می توان به هویت فرد , جامعه و شهر رسید که با فرآیندهایی همچون انتخاب رنگ ها , تفسیر , تحلیل , تاثیرات روانی رنگ ها همراه است.
روانشناسی رنگ سیاه:
سیاه تمام نورها در طیف رنگ را جذب می کند. معمولا به عنوان نماد ترس یا شیطان مورد استفاده قرار می گیرداما به عنوان نشانگر قدرت نیز شناخته می شود.از رنگ سیاه برای نشان دادن شخصیت های خطرناک مثل دراکولا و یا جادوگران استفاده می شود.رنگ سیاه در بسیاری از فرهنگ ها برای مراسم سوگواری مورد استفاده قرار می گیرد.این رنگ همچنین نشانگر غمگینی , جذابیت جنسی و رسمی بودن است.رنگ سیاه معمولا به دلیل لاغر نشان دادن در نمایش های مد مورد استفاده قرار می گیرد.
روانشناسی رنگ سفید:
رنگ سفید می تواند در انسان احساس فضای بیشتر به وجود آورد. معمولا نشانگر سرما, پاکیزگی و آرامش است. اتاقی که کاملا به رنگ سفید نقاشی شده باشد ممکن است جادار و بزرگ تر به نظر آید اما خالی و سرد است.بیمارستان ها و کادر پزشکی از رنگ سفید برای ایجاد حس پاکیزگی استفاده می کنند.
روانشناسی رنگ قرمز:
رنگ قرمز , رنگ گرمی است که برانگیزاننده هیجانات قوی است.نشانگر عشق , حرارت و صمیمیت است.رنگ قرمز به وجود آورنده احساس شور و هیجان و تحریک کننده احساس خشم و عصبانیت است.
روانشناسی رنگ آبی:
آبی رنگ مورد علاقه بسیاری از مردم و محبوب ترین رنگ در بین مردان است.آبی می تواند احساس غم , درون گرایی یا گوشه گیری را در بعضی از افراد به وجود آورد.معمولا برای دکور دفاتر مورد استفاده قرار میگیرد زیرا افراد در اتاق های آبی کارایی بیشتری دارند.رنگ آبی با وجودی که از محبوب ترین رنگ هاست اما یکی از رنگ هایی است که کمترین اشتها را بر می انگیزد. در برخی از برنامه های کاهش وزن توصیه می شودکه غذاهای خود را در بشقاب آبی بکشید. رنگ آبی به ندرت به صورت طبیعی در خوراکی ها وجود دارد. همچنین رنگ آبی غذا معمولا به عنوان نشانه فاسد بودن یا سمی بودن آن در نظر گرفته می شود.رنگ آبی می تواند باعث کاهش ضربان قلب و حرارت بدن گردد.
روانشناسی رنگ سبز:
رنگ سبز رنگ سردی است که نماد طبیعت است.پژوهشگران دریافتند که رنگ سبز می تواند باعث افزایش قابلیت خواندن گردد.برخی از دانش آموزان یا دانشجویان با قرار دادن یک برگه سبز شفاف بر روی صفحه کتاب , مطالب را با سرعت بیشتری از حد معمول بخوانند و درک کنند.
این رنگ از دیرباز نماد باروری بوده و در قرن پانزدهم برای لباس عروسی به کار می رفته است.از رنگ سبز در دکوراسیون به دلیل اثر آرام بخشی آن استفاده می شود و باعث کاهش استرس می گردد.کسانی که در فضای کاری سبز رنگ کار می کنند کمتر دچار دردهای دستگاه گوارش می شوند.
روانشناسی رنگ زرد:
رنگ زرد رنگ گرم و شاد است. رنگ زرد به دلیل مقدار زیاد نوری که منعکس می کند بیشتر از بقیه رنگ ها چشم را خسته می کند.استفاده از رنگ زرد برای پس زمینه کاغذ یا صفحه کامپیوتر می تواند باعث چشم درد یا در حالت خاص باعث از بین رفتن بینایی گردد.این رنگ می تواند احساس رنجیدگی و خشم را بوجود آورد.با وجودی که رنگ زرد به عنوان یک رنگ شاد به حساب می آید اما بیشتر افراد در اتاق های زرد رنگ هیجاناتشان را از دست می دهند و بچه ها در اتاق های زرد رنگ بیشتر گریه می کنند.
رنگ زرد باعث افزایش سوخت و ساز بدن می شود. چون رنگ زرد زودتر از بقیه رنگ ها دیده می شود بیشتر از بقیه برای جلب توجه مورد استفاده قرار میگیرد.
روانشناسی رنگ ارغوانی:
رنگ ارغوانی نشان دهنده وفاداری , ثروت عقل و معنویت است.رنگ ارغوانی در طبیعت کم است و به همسن دلیل ممکن است به عنوان نشانه مصنوعی در نظر گرفته شود.
روانشناسی رنگ قهوه ای:
رنگ قهوه ای , رنگی طبیعی است که برانگیزاننده حس قدرت و اطمینان پذیری می باشد. همچنین می تواند حس غم و انزوا را به وجود آورد.رنگ قهوه ای حس گرما , محبت ,آسایش و امنیت را به ذهن می آورد.معمولا بیانگر طبیعی بودن , زمینی بودن و متفاوت بودن است اما گاهی می تواند نشانگر پیچیدگی نیز باشد.
روانشناسی رنگ نارنجی:
رنگ نارنجی ترکیب رنگ قرمز و زرد است و به عنوان یک رنگ انرژی زا در نظر گرفته می شود.احساس هیجان , گرما و شور و شوق را به ذهن می آورد و معمولا برای جلب توجه مورد استفاده قرار میگیرد.
روانشناسی رنگ صورت:
رنگ صورتی درواقع همان رنگ قرمز کم رنگ است.و معملا نشانگر عشق است.رنگ صورتی اثر آرام بخشی دارد و معمولا در ورزشگاه ها رختکن تیم حریف را به رنگ صورتی نقاشی می کنند تا بازیکنان آن ها کم انرژی و منفعل گردند.با وجودی که اثر آرامبخشی رنگ صورتی مشخص است ولی پژوهشگران دریافتند که این اثر تنها در خلال مواجه اولیه به وجود می آید. مثلا هنگامیکه از این رنگ در زندان ها استفاده شد. زندانیان پس از عادت کردن به آن حتی نا آرام تر از قبل شدند.
رنگ درمانی:
عبارت است قرار دادن اندام های بدن در معرض رنگ های مختلف , به منظور کمک کردن به سلامت تعادل و تندرستی عمومی بدن که باعث یک هم ردیفی بین اعضا می شود که منتهی به رشد فردی و بلوغ معنوی می گردد و اگر ما بتوانیم تاثیراتی که رنگ در فرد و فضا دارد را بررسی کنیم و در شهرمان بر اساس نوع فعالیت آن استفاده کنیم چه نیروی عظیمی بوجود می آید که باعث پیشرفت شهر می شود.در برخی از فرهنگ های قدیمی از جمله مصری ها و چینی ها از رنگ ها برای درمان استفاده می شده است.این کار که گاهی به آن نور درمانی یا رنگ شناسی گفته می شود هنوز هم به عنوان روش درمان جایگزین مورد استفاده قرار میگیرد.استفاده از رنگ ها در این روش عبارتند از :
قرمز برای افزایش تحرک بدن و ذهن و افزایش تمرکز
نارنجی برای بالا بردن سطح انرژی
آبی برای کاهش درد و نسکین بیمار
نیلی برای تسکین ناراحتی های پوستی
اغلب روانشناسان به رنگ درمانی به دیده شک و تردید می نگرندو می گویند که درباره تاثیرات احتمالی رنگ ها اغراق شده استو رنگ ها در فرهنگ های مختلف , معانی متفاوتی دارند.پژوهش ها نشان داه اندکه در بسیاری از موارد, تاثیرات رنگ ها در تغییر حالت افراد , تاثیراتی زودگذر و موقتی بوده است. برای مثال قرار دادن افراددر اتاق آبی ممکن است در ابتدا احساس آرامش ایجاد کند اما این اثر پس از آنکه آن ها ارامششمان را بازیافتند به تدریج کاهش می یابد.
تاثیر رنگ در فضا:
اهمیت رنگ های فضاهای داخلی و نفوذ آن ها بر افراد در زمانی روشن می شود که به این واقعیت توجه کنیم که تقریبا به طور متوسط دو سوم از وقتمان را در محیط های بسته سپری می کنیم.و مهم تر از آن این که تمام این محیط های بسته در کنار هم شهر را می سازند.رنگ یکی از عواملی است که بوسیله آن می توانیم با محیط پیرامون خود ارتباط برقرار کنیم.ما بوسیله رنگ می توانیم فضای کسالت بار و یکنواخت اطراف را به مکانی روح بخش و مطلوب مبدل کنیم. تغییر رنگ دیوارها می تواند نتایج چشم گیری به بار آورد برای آنکه بتوانیم ارتباطی درست میان طبیعت خود با فضای اطرافمان بر قرار سازیم باید بیاموزیم که ترس از متفاوت بودن با سایرین و منحصر به فرد بودن را از خود برانیم.ترسی که بیشتر اوقات مانع از آن می شود که افراد رنگ ها را آزادانه به بازی بگیرند. اکثر ما به افرادی شرطی مبدل شده ایم غالبا خود را در حصاری از رنگ های معقول , بی روح , خنثی و کم رنگ و بی رمق قرار می دهیم و اگر ما در طراحی شهرهایمان بر اساس هویت و شناخته جامعه عمل کنیم به شکل خوش آیند و آرامش بخش دست می یابیم نه اینکه به شهری بی روح و پر از تنش .
یک شهر ساز باید همواره اشیایی را که در فضای پیرامون خود می بیند مد نظر قرار دهد. ممکن است که در فضایی که وارد می شوید حس کنید گویی از هر سو شما را مورد حمله قرار دهند یا اینکه دارای چنان ظاهر شلوغی باشد که هنگام نیاز به استراحت و آرامش کامل , حتی در دورترین نقطه شهر شلوغ هم توجهتان را به خود جلب کند. یک مکان می تواند بر اساس نوع عملکردش به طور مثال حس ماجراجویی شما را فعال کند. شباهت بسیار زیبا بین شهر و انسان در ارتباط با رنگ را می توان این گونه گفت که رنگ دیوارها , کف , مبلمان و انتخاب رنگ مناسب همان گونه شخصیت یک فرد را نشان می دهد همان طور هم هویت یک شهر را بیان می کند.انتخاب رنگ نامناسب همان گونه که باعث اختلالات جسمانی و روانی می گردد اگر در شهر مورد استفاده قرار می گیرد. قرار گرفتن در آن فضا به مدت طولانی موجب مشکلات زیادی همچون عصبانیت و فشار روانی می شود.
رنگ در مسجد
از دیدگاه روانشناسی چهار رنگ آبی , سبز , قرمز و زرد نمایانگر نیازهای اساسی انسان و روان او هستند. نیاز به ععشق و محبت , نیاز به خودنمایی , نیاز به عمل و موفقیت و نیاز به جستجوی آینده و رسیدن به آرزوها , همگی اهمیت خاص روانی دارند.این روانشناسی رنگ هنگامی که در مکانی و در هنری دینی به کار می رودن مادگرایی بیشتری می یابد.
اسلام در هنر راه خلاقیت را باز گذاشته و با وجود محدودیت هایی که داشته است سعی کرده انسان را در قید و بند مادیات نگه ندارد.هنر اسلامی دارای عناصری که در ورای زمان و مکان می گنجد و آن اصل اول دین اسلام است.پس هنر اسلامی از راه تمثیل و نماد وارد عرصه هنر می شودو هدف آن , یاری انسان برای شناخت اصل خویش است.رنگ در اسلام پرمایه و غنی از فحوای عمیق باطنی و تمثیلی یا قدسی و معنوی استبه همین دلیل , رنگ در معماری اسلامی با هستی شناسی و حیاتی کلام قرآن و تمثیل های آن در هم تنیده است.روحانیت و قداستو الوهیت رنگ ها در هستی شناسی اسلامی با روح گرافیک و ذائقه زیبایی شناختی ظرافت و صور پر لطف , قرابت و مناسبت بنیادین دارد.( رنگ هایی که در این بین بیش از بقیه در معماری مساجد به کار رفته اند, سفید , آبی و قرمز و زرد و سبز هستند که بیشترین تاثیر را دارند.)
سفید:
رنگ سفید که در بیشتر مواقع فضای داخلی مساجد را می پوشاند نشان از قداست و پاکی و آرامش است.سفید در مسجد اسلامی شکل واحد و توحیدی به خود می گیرد و در جهت بیان حالات قدسی عبادت و نیایش کردن به کار می رود.سفید پرمعناترین رنگ در عالم روحانی است و نیز پر مهابت و ترساننده است. سفید در مسجد دور تا دور آدمی کشیده می شودو فضایی پر معنا و گویا می سازد که در مرکز آن بی کرانگی و قداست قرار دارد.
آبی:
رنگ آبی عمقی دارد که آدمی را به بی نهایت و به جهانی خیالی و دست نیافتنی می برد. قدرتش در کنش پذیری است و نیرویی آرام بخش دارد.امروزه چراغ برق های آبی رنگ در آسایشگاه ها برای آرام کردن بیماران به کار می رود. آبی دارای قدرتی است همانند قدرت طبیعت در زمستان . هنگامیکه همه جوانه ها و رویش ها در ظلمت و سکوت پنهان می شوند آبی همیشه سایه دار است و در نهایت ظلمت خود به تاریکی می گراید.آبی روان ما را به امواج ایمان , بی انتهای روح سوق می دهد.آبی برای ما به مفهوم ایمان و برای چینی ها سمبل فناناپذیری است.آبی به دلیل سکوت اسرار آمیزش در تابلوهای مذهبی مسیحیت و بناهای اسلامی کاربرد ویژه ای دارد و نشان از فروتنی , ایمان , اعتقاد و مقاومت دارد.
لاجوردی:
لاجوردی مثال رنگ عالم است و وسعت درون و بی کرانگی آسمان را نشان می دهد.در کاشی کاری مانند آسمان فضا را می پوشانند و نقوش زرد و نارنجی در میانه آن مانند ستارگان در آسمان می درخشند و نقش و نگارهای گیاهی , آدمی را به خیال بهشت می برد.خطوط آن ها قداست و آیات نور را در بردارند. بدین گونه است که کلام و نقش در هم می نشینند و هر نقش و نگار سمبل و نماد چیزی از آن عالم مثال می شود.
سبز:
سبز در حد فاصل زرد و آبی قرار دارد و ترکیبی از این دو رنگ است.سبز رنگ دنیای سبزیجات است. نشان دهنده ارضای آرامش و امیدواری است. رنگ سبز آمیزشی از دانش و ایمان است. سبز متمایل به زرد , احساس جوانی و نیروی بهار می آورد و به این علت در فصل بهار شادی , تصوری جدای از دیگر مواقع دارد.رنگ سبز متمایل به آبی حالت روحانیت را نشان می دهد.سبز رنگ حرم پیامبر (ص) است. روایت است که هنگام نزول وحی , آسمان به رنگ سبز نمایان شد.
رنگ سبز زندگی و زیستن است.رنگ آرامش , سبز مطلق , آرام ترین رنگ هاست. کانون هیچ جنبشی نیست و به دلیل همین ساکن ماندن , کسالت آفرین می شود و به این علت با رنگ های دیگر می نشیند.
فیروزه ای:
ایرانیان از دوره پیش از اسلام به قداست فیروزه ای معتقد بودند. می توان این رنگ را در کاشی های مکان هایی مانند تخت جمشید هم ملاحظه کرد یا بر اشیای زینتی که خانم ها به کار می برند.عزت و سلامت نفس می آورد. پس رنگ فیروزه ای در کاشی های گنبد و گلدسته و مناره ها برای تداوم ساختمان و قوی نمودن دید باطنی نگرندگان و عبادت کنندگان به کار می برند.
رنگ و کاربرد آن در شهر:
در محیط شهری رنگ را در همه جا می توان دید . در بدنه و نمای ساختمان ها , پوشش بام , کفسازی , مبلمان شهری فضای سبز و خودروها و حتی آسمان شهر و نیز رنگ آمیزی لباس افراد که همگی نقش مهمی در تعیین چهره رنگی شهر دارند.به طور مثال در جامعه ما رنگ های تیره و کدر , رنگ های غالب هستندکه مسلما شهر را متفاوت از شهرهای دیگر می کند.که مردم آن تمایل به رنگ آمیزی های شاد و تند دارند.رنگ ها معانی نمادین دارندو حتی در تصورات ذهنی افراد نیز تداعی می شوند.برای مثال رنگ های سبز تیره و سیاه برای مراسم عاشورا به کار می رود که ناخودآکاه وقتی در فضای شهری قرار میگیریم اندوه تمام وجودمان را فرا می گیرد.حتی اگر کسی هیچ پیش زمینه مذهبی نداشته باشد.و برای اولین بار وارد ایران در ماه محرم شود این غم را احساس می کند.این همان تاثیر رنگ در مردم و شهر است.رنگ های زرد , قرمز , نارنجی یادآور فصل پاییز و آغاز مداررس است.در بناها و فضاهای قدیمی , رنگ های طبیعی مصالح محلی که بناها به وسیله آن ها ساخته می شد به شهر چهره ای هماهنگ می داد و با روحیه , اقلیم و فرهنگ مردم نیز مطابقت می کرد.بنابراین رنگ هر شهر تثبیت شده بود و جنبه ای از هویت آن محسوب می شد.در این شهرها , بناهای مذهبی با تزئینات کاشی فیروزه ای رنگ در زمینه خاکی خود می درخشیدند. تجربه حرکت در چنین فضاهای شهری به دلیل وحدت آن , آرامش بخش و به دلیل تنوع رنگی بجا و حساب شده , سرزنده و متنوع بوده است.
برعکس در شهرهای امروز ما , استفاده از رنگ به معضلی بدون پاسخ تبدیل شده است که سازندگان و مردم عادی را به استفاده بی فکر و کورکورانه از رنگ کشانده استو اجازه داده می شودکه سرعت زندگی روزمره و وقایع ما را به دنبال خود بکشد.رنگ وسیله ای برای خودنمایی شده است. مدیران از افراد غیرمتخصص در طراحی فضاهای شهری استفاده می کنند و سپس با وجود صرف هزینه و انرژی زیاد با تعجب به نتایج تاسف بار به وجود آمده می نگرند.
به طور کلی برای تهیه سیمای رنگی شهر باید موارد زیر را مد نظر قرار داد:
- نقشه رنگی منطقه یا شهر تهیه شود
- طرح جامع رنگ برای یک شهر باید جامع و قابل اجرا باشدو از قوانین هماهنگ رنگ ها تبعیت کند
- در انتخاب رنگ ها باید هویت شهر و سلایق و فرهنگ مردم مورد توجه قرار گیرد.
- طرح جامع رنگ نه تنها تکلیف مناطق و فضاهای شهری را از لحاظ هماهنگی مشخص می نماید بلکه در انتخاب رنگ تجهیزات و عناصر ثابت و متحرک در فضای شهری نیز بین سازمان ها و نهادهای مختلف شهر هماهنگی ایجاد می کند , باید توجه داشت که در طرح رنگی شهر باید چهار سطح مورد مطالعه قرار گیرند:
1- شهر یا منطقه
2-خیابان یا میدان
3-بناهای منفرد
4-چزئیات (پنجره ها تزئینات مبلمان شهری و غیره)
می توان مسیرها , میادین و میعادگاههای معروف و خیابان های مهم را با کدهای رنگی خوانا کرد. استفاده از رنگ در شهر با کاربرد رنگ در نقاشی متفاوت است.در دنیای پیچیده رنگ ها وظیفه طراح شهری پاسخ به نیاز انسان جهت سادگی و قابل ادراک کردن شهر است.
تاثیر رنگ بر ادراک شهر:
منظر شهری به دلیل ماهیت عینی و ملموس خود (البته در کنار ماهیت ذهنی آن)توسط حواس انسان قابل ادراک می باشند. مهم ترین حس از میان حواس پنجگانه حس بینایی است. تغییر تدریجی مناظر شهری در بازه های زمانی بر چگونگی و نحوه این ادراک تاثیر می گذارد. علاوه بر آن میزان و کیفیت تاثیر پذیری از منظر شهر ی به نوع حرکت اعم از پیاده یا سواره وابسته است.بنابراین دو عامل زمان و حرکت بر کیفیت ادراک منظر شهری موثرند.این مفهوم از این جهت اهمیت دارد که کاربران شهری در اکثر مواقع در حال حرکت در شهر می باشند بنابراین جهت طراحی رنگی در شهر باید نوع حرکت در فضاهای مختلف مورد توجه تصمیم گیران قرار بگیرد.این حرکت در مسیرهای اارتباطی شهر اتفاق می افتد, در واقع خیابان ها و معابر علاوه بر ایجاد شبکه ارتباطی و تامین دسترسی ها و نفوذ پذیری به عنوان شریان و استخوان بندی , دید به چشم اندازها را تقویت می کندبه این ترتیب بخش عمده ای از الگوهای منظرسازی توسط این شریان ها تعریف می شود.بنابراین لازمه ادراک صحیح و مناسب انسان از رنگ منظر شهری در حین حرکت و یا در طول زمان وابسته به بکارگیری برخی اصول و انگاره های طراحی می باشد. از میان اصولی که عمدتا با تکیه بر نظریات و آرا متخصصین حوزه سیمای شهری قابل استنتاج است, نزدیک ترین نظر در این زمینه دیدگاه کالن در مورد دیدهای پی در پی در سیمای شهری است.وی معتقد استکه هز چند عابر پیاده داخل شهر و با سرعتی ثابت در حال عبور است, اما منظر شهر در قالب نمایش دسته ای از عناصر شهری در فازهای زمانی مختلف شکل می گیرندکه با قدم زدن از مکانی به مکان دیگر به صورت متوالی آشکار می شود.
در عین حال همواره با افزایش سرعت حرکت برای سواره ها در شهر , نقطه تمرکز دورتر , جزئیات زمینه مبهم و ادراک فضایی ضعیف می شود.لذا اشخاص سواره به طور نسبی کمتر از عابرین پیاده می توانند جزئیات منظری شهری راادراک نمایند.
در یک بزرگراه یا خیابان شریانی درجه یک به دلیل نیاز به ابلا بردن سرعت و بزرگ مقیاس بودن فضا و جداره هایش لازم است که از لکه های رنگی بزرگ و هدایت گر استفاده شود.وجود لکه های ریز و متنوع با جزئیات زیاد که توجه رانندگان را به خود جلب می کند اشتباهی است که هدف از خلق اینگونه فضاها را مخدوش می کند. برعکس در یک پیاده رو که هدف در آن حضور هرچه بیشتر پیاده و مقیاس کوچک است, توجه به جزئیات ریزتر و رنگ آمیزی متنوع تر و قابلیت شناسایی بیشتر و برقراری ارتباط با افراد آن محل مورد نظر است.این در حالی است که انتخاب رنگ در بزرگراه های تهران با سرعت بالای اتومبیل ها در نقاشی های دیواری در اکثر مواقع با لکه های کوچک و در مقیاس سرعت پایین می باشد.علی رغم هزینه هنگفت شهرداری , شهروندان کمتر فرصت دیدن آن ها را دارندبنابراین سرعت در انتخاب نوع رنگ آمیزی فضاها بسیار در درک صحیح آن می تواند موثر باشد.
از آن جایی که پیمانکاران مختلف با دیدگاه های هنری متفاوت و به صورت منفرد به طراحی این فضاها در شهر تهران مشغولند , اغلب هیچ دیدی نسبت به طراحی پی در پی و نحوه توالی صحیح این فضاها ندارند.این در حالی است که در صورت وجود پالت رنگی واحد و پیش بینی شده در شهر می توان این امر را کنترل کرد تا خوانایی و معنای فضاهای شهری را افزایش داد
در نهایت می توان گفت که در حیطه رنگ طراحی شهری حکم نقاشی را دارد که بر روی بومی سه بعدی کار می کندکه دارای مقیاس عظیمی است و علاوه بر آن پویا و در عین حال در حال حرکت و رشد است.به عبارتی افراد با هنگام حرکت با سرعت های مختلف , بنا بر نیاز هر فضا در سطح شهر باید تداوم و پیوستگی را حس کنند.نظریه رنگ برای شهر در زمینه وسیع تری کاربرد دارد و هدف آن ایجاد هماهنگی در مکان هایی است که عاری از هماهنگی اند.در واقع استفاده از رنگ برای طراحان شهری , به منظور ایجاد حس وحدت در عین وجود تنوع هر فضا یا شهر است.
نقش رنگ در ایجاد خوانایی و هویت شهر
حفظ و تقویت خوانایی و هویت در تک تک فضاهای شهر همواره از مهم ترین اهدافی است که مستقل از نوع فضا یا محل شهر می بایست مورد نظر طراح و مدیریت شهری قرار گیرد.رنگ یکی از مهمترین عناصری است که می تواند به سادگی و با هزینه ای کمتر از ساخت و ساز برای تعریف فضاها , در ایجاد خوانایی حس وحدت و حس مکان موثر باشد.حس وحدت و یکپارچگی از ویژگی های بارز معماری و شهرسازی ایران بوده است در حالی که اکنون اغتشاش در شهرها جای آن را گرفته است.استفاده از نقشه رنگی صحیح و به جا می تواند به تقویت حس وحدت که منجر به حس مکان و هویت بخشی به فضا می گردد, کمک می کند.در واقع ایجاد هویت و تعیین چشم انداز و دورنمای مشخص شهری از جمله اهداف طراحی شهری است که رنگ می تواند از عوامل تاثیر گذار در آن باشد.حتی اکنون که شهرها به شدت دچار اغتشاش و بی هویتی رنگی شده اند . با نام بردن برخی از شهرها طیف رنگی خاصی در ذهن تداعی می شود.این همان توقع و انتظاری است که از هویت و نقش آن در شهر می رود و طراح می بایست در جهت تقویت آن تلاش کند.
در بسیاری از موارد پالت رنگی به صورت ناخودآگاه در یک شهر چنان طی سال ها مورد استفاده قرار گرفته است که خود به نشانه و نماد قوی تبدیل شده است.بسیاری از شهرها و روستاها و مناطق طی سال ها سنت های رنگی خود را بدست آورده اند. حتی محله ها و بخش های مختلف شهرها نیز می توانند حال و هوای رنگی متفاوتی داشته باشندبرای مثال بخش های صنعتی یا بخش های اداری و مرکزی یا بافت تاریخی هر کدام دارای کدهای رنگی متفاوتی است.از طرفی در هر فرهنگ , رنگ ها هویت خاص خود را دارندبه طوری که گاه در تصورات ذهنی ما هر بنا با رنگ های خاصی تداعی می شود. مثلا رنگ های فیروزه ای و آبی یاد آور بناهای مذهبی و مساجد است و با دیدن رنگ های تند و شاد به یاد فضاهای کودکانه می افتیم. رنگ های مختلف می توانند یادآور زمان ها , معانی و وقایع خاص باشند.
برای مثال رنگ سبز تیره و سیاه برای مراسم عاشورا و رنگ های زرد , قرمز و نارنجی یادآور فصل پاییز و آغاز مدارس است که هریک چهره متفاوتی به فضاهای شهری می دهند. شناسایی هویت های رنگی می تواند در خوانا کردن فضا به طراحان شهری کمک کند. طراحی رنگ در شهر از دیدگاه روانشناسی و تاثیر آن ها بر انسان می تواند در هویت بخشی فضاها تاثیر بگذارد به عنوان مثال استفاده از رنگ قرمز در فضاهایی مانند شهربازی می تواند به هیجان فضا بیفزاید.
رنگ و تنوع و سرزندگی در شهر
رنگ به کاهش خستگی و برانگیختن چشم کمک می کند. رنگ ها زمینه متنوعی از تضادها را در ساعات مختلف روز پدیدآورده و در هر ساعت سایه روشن های جدیدی به وجود می آورند و فضا را متنوع و سرزنده می کنند.فقدان تنوع و سرزندگی ناخواسته مانع از حضور افراد در فضاها و مشارکت آن ها در زندگی مدنی است. با توجه به این مطلب , ایجاد تنوع و خلق شادی و نشاط در فضای مناسب به صورتی حساب شده و فکر شده به راحتی ممکن است . بارزترین نمونه آن خیابان های تجاری و فضاهای بازی کودکان است که تنوع رنگی آن ها به منظور خلق فضاهایی شاد به امری بدیهی تبدیل شده است.حتی مناسبت های خاص نیز یادآور تنوع رنگی متفاوت از سایر اوقات سال است.مراسم شادی و جشن و سرور در ذهن همه مترادف با رنگ آمیزی متنوع و متفاوت در شب و روز است.برای مثال در اقلیم های سرد با آسمان خاکستری و تابش کم نور خورشید استفاده از رنگ های تند و زنده می تواند عناصر راحت تر قابل شناسایی سازد و فضا را شادتر کند و از این طریق در روحیه افراد تاثیر مثبتی بگذاردو آن ها را تشویق به حضور در فضا کند.رنگ خاکستری و نهایتا سبز در طول اتوبان ها و نمادهایی که رنگ ها و بافت های خنثی دارند و یا بدون فکر تند و زننده هستند در شهر تهران باعث شده است که بیننده در پی بی توجهی مسئولان این امر , تمایلی به حضور در شهر نداشته باشد.این امر در سطوح مختلف ملی می تواند موثر باشد.چه به لحاظ سلامت روانی افراد جامعه و چه به لحاظ حفظ مشارکت های جمعی در امر مدیریت شهری , از این رو با توجه به اهمیت تاثیر رنگ در نحوه ادراکات فضایی استفاده کنندگان لازم است به شناسایی عوامل تولید رنگ در شهر پرداخته شود.
عناصر تشکیل دهنده رنگ در شهر
در محیط شهری رنگ را در همه جا می توان دید در بدنه و نمای ساختمان ها , پوشش بام , کفسازی , مبلمان شهری و فضای سبز , خودروها و حتی آسمان و نیز رنگ آمیزی لباس افراد همه نقش مهمی در تعیین چهره رنگی شهر دارندبنابراین نحوه ترکیب و شناخت صحیح ثابت رنگی توسط طراحان در کنار سایر عوامل طراحی می تواند شهر را خوانا , با هویت و سرزنده و شاد و زیبا سازد.به طوری که شهروندان همواره از شهر خود با خاطره ای خوش آیند و به عبارتی خاطراتی رنگی و زیبا یاد کنند.
رنگ در عناصر طبیعی :
فضاهای سبز شهری مهم ترین عنصر تامین کننده تنوع رنگی هستند و در شکل دهی سیمای شهر نقش اساسی دارند . این عناصر می توانند شامل پوشش گیاهی و سایر عناصر طبیعی باشند.در شهرها این فضاها شامل پارک ها و فضاهای اطراف اتوبان ها و خیابان ها می باشند.اما در این زمینه بهتر استطراحان از گونه های مختلفی گیاهی جهت بهره گیری از رنگ های مختلف آگاهی داشته باشند . زیرا تصور عمومی از این عنصر رنگی بیشتر در حالت سبز است.در حالی که پوشش گیاهی بسیاری در طبیعت از این ویژگی برخوردارند که با تغییر فصل , رنگ های مختلفی را در چشم انداز شهری ایجاد می کنند.بنابراین آگاهی از این نوع تنوع می تواند ترکیب رنگ مطلوبی را در طراحی مناظر شهری ایجاد کند. رنگ های طبیعت به علت نزدیکی به طبیعت انسان بر رنگ های مصنوعی شهری برترند.از این رو مناظر طبیعی شهری از مهم ترین عامل ایجاد کننده رنگ در شهر هستند . رنگ های مناظر طبیعی در شهر فعال و متغیر بوده و در فصول مختلف سال موجب تنوع رنگی در محیط می شوند.بر همین اساس است که می بایست محیط های دلپذیر شهری از ترکیب حساب شده رنگ در مناظر خویش بهره ببرند.
گرچه رنگ غالب طبیعت سبز است.اما استفاده از گیاهان سبز در کنار پارک ها و کناره اتوبان ها به تنهایی پس از مدتی ممکن از منجر به کسالت بصری و عدم توجه گردد.در حالی که طراحی با استفاده از گیاهان متنوع و رنگی و نیز مبلمان رنگی در کنار سبز به زیبایی مناظر طبیعی نیز بیفزایند. الهام از طبیعت در زمینه رنگ آمیزی نیز می تواند موضوع مهمی باشد.هرگز رنگ گل ها , پرندگان , درختان و آسمان و .. تهاجمی به نظر نمی آیند . چشمان ما به این رنگ ها عادت دارند و با پیام آن ها آشنا ست به شرط آنکه در جزئیات نیز از طبیعت پیروی کنیم.در طبیعت رنگی یکدست و یا به اصطلاح تخت نیست , حتی در آسمان و دریا نیز سایه های بسیار متنوعی از آبی یافت می شود.
اما به هر حال باید مد نظر داشت به عنوان مثال فضاهایی مانند پارک گرچه تداعی کنده رنگ سبز است اما الزاما نباید سبز باشند و یا گیاهان رنگی زیادی وجود دارند که بسته به نوع پارک می توان از ترکیب آن ها با سبز بهره جست و یا مبلمان پارک ها را با توجه استفاده کنندگان آن رنگ نمود.تا سبزی طبیعت پارک ها به یکنواختی نگراید و دلپذیرتر به نظر آید.حتی باید توجه داشت که مردم در سنین متفاوت فضاهای مختلفی می طلبند. بهعنوان مثال فضاهای ماسه ای که سبز نیستند در پارک ها می تواند مکان خوبی برای بازی کودکان باشد . فضاهای به رنگ صورتی برای خردسالان هیجان انگیزترند . بچه های مدرسه ای , بنفش و قهوه ای , نوجوانان قرمز و زرد و نارنجی و خانواده سبز و آبی را ترجیح می دهند و سالخوردگان نیز به همه نوع فضا با رنگ های مختلف علاقه دارند به شرط آنکه امن و راحت باشند.
رنگ در عناصر مصنوع:
این عناصر می تواند شامل بناها و فضاهای شهری , عناصر متحرک و عناصر ثابت باشند.آنچه باید در مدیریت رنگ در شهر در نظر گرفت تنوع در حین هماهنگی عوامل رنگی شهر است.انواع تبلیغات و تابلوهای شهری , تابلوهای راهنمایی و رانندگی , رنگ پوشش افراد رنگ خودروها , تغییر فصول , بستر موقعیت جغرافیایی هر شهر و عوامل مرسوم مانند بناها , کف و دیگر عناصر شهری ثابت در چهره رنگی آن تاثیر گذار است.در این مورد حتی انتخاب هدفمند رنگ وسایل نقلیه حمل و نقل عمومی , ازجمله اتوبوس و تاکسی و غیره با دخالت در رنگ آمیزی تابلوها , اعم از تابلوهای مغازه ها و سایر علائم شهری می تواند چهره رنگی شهر را به طور کلی دگرگون سازد.در برخی نقاط مهجور حضور خرده فروشان دوره گرد از جمله گل فروش ها می تواند در رنگ آمیزی فضا و سرزندگی آن تاثیرگذار باشد.از این رو همواره در تعیین سیمای رنگی شهر باید میان تصمیم گیری ارکان مسئول در مورد رنگ عناصر , هماهنگی به عمل آید تا رنگ های منتخب آن ها با مجوزه صادره نه تنها چهره شهر را مخدوش نکند بلکه هماهنگ و در جهت طرح جامع رنگ شهر باشد.
نتیجه گیری:
رنگ ها واحد کیفیت هایی هستند که باید به گونه ای بسیار سنجیده و با توجه به دیگر کیفیات فضایی و ویژگی های محلی از آن استفاده نمود.نمی توان با یک شناخت کلی به ارائه راه کارها و ضوابط درباره آن پرداخت و انتظار افزایش کیفیت های فضای شهری را داشت.شناخت دقیق از شرایط اقلیمی ,ویژگی های بومی مکان و هویت محلی در این زمینه بسیار کارگشاست.آنچه می بایست مورد توجه قرار گیرداین نکته حساس است که در هر مکان نمونه های مناسب در رابطه با کیفیت رنگی موجود باشد.که می تواند به عنوان الگو برای طراحی های جدید مورد استفاده قرار گیرد.تهیه طرح جامع رنگی تلاشی در جهت بهره وری همه جانبه و هدفمند و به کارگیری رنگ در مناطق مختلف شهری است.این طرح می بایست همانند سایر طرح های شهری در مقاطع مختلف مورد بازبینی قرار گیردو نیازها و شرایط جدید در آن لحاظ گردد.نکته حائز اهمیت دیگر این است که رنگ را نمی توان بعد از ساخت بناها و شهر به آن اضافه کرد.بلکه این امر هنگام ساخت بنا و شهر باید تصمیم گیری شود.
رنگ ها از ارکان مهم بیان هویت و خوانایی شهرها به شما رمی روند اما در شهرها کمتر از عمل رنگ جهت ایجاد حس زندگی و هویت استفاده شده و امروزه شهرها خاکستری و در عین حال دارای اغتشاشات رنگی زیادی می باشند. امیدواریم با تهیه " طرح جامع رنگ شهر" باتوجه به اقلیم , فرهنگ و هویت شهرها , جهت دهی و دیدکلانی را نسبت به موضوع رنگ پیدا کنیم.